سوره النبأ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
1به نام خداوند رحمتگر مهربان
إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفازاً
31مسلّماً پرهيزگاران را رستگارى است:
حَدائِقَ وَ أَعْناباً
32باغچهها و تاكستانها،
وَ كَواعِبَ أَتْراباً
33و دخترانى همسال با سينههاى برجسته،
وَ كَأْساً دِهاقاً
34و پيالههاى لبالب.
لا يَسْمَعُونَ فِيها لَغْواً وَ لا كِذَّاباً
35در آنجا نه بيهودهاى شنوند، و نه [يكديگر را] تكذيب [كنند].
جَزاءً مِنْ رَبِّكَ عَطاءً حِساباً
36[اين است] پاداشى از پروردگار تو، عطايى از روى حساب.
رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُمَا الرَّحْمٰنِ لا يَمْلِكُونَ مِنْهُ خِطاباً
37پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است، بخشايشگرى كه كس را ياراى خطاب با او نيست.
يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلائِكَةُ صَفًّا لا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمٰنُ وَ قالَ صَواباً
38روزى كه «روح» و فرشتگان به صف مىايستند، و [مردم] سخن نگويند، مگر كسى كه [خداى] رحمان به او رخصت دهد، و سخن راست گويد.
ذٰلِكَ الْيَوْمُ الْحَقُّ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِليٰ رَبِّهِ مَآباً
39آن [روز]، روز حقّ است پس هر كه خواهد، راه بازگشتى به سوى پروردگار خود بجويد.
إِنَّا أَنْذَرْناكُمْ عَذاباً قَرِيباً يَوْمَ يَنْظُرُ الْمَرْءُ ما قَدَّمَتْ يَداهُ وَ يَقُولُ الْكافِرُ يا لَيْتَنِي كُنْتُ تُراباً
40ما شما را از عذابى نزديك هشدار داديم: روزى كه آدمى آنچه را با دست خويش پيش فرستاده است بنگرد و كافر گويد: «كاش من خاك بودم.»
سوره الشمس
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها
1به نام خداوند رحمتگر مهربان؛ سوگند به خورشيد و تابندگىاش،
وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها
2سوگند به مَه چون پى [خورشيد] رَوَد.
وَ النَّهارِ إِذا جَلاَّها
3سوگند به روز چون [زمين را] روشن گرداند،
وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشاها
4سوگند به شب چو پرده بر آن پوشد،
وَ السَّماءِ وَ ما بَناها
5سوگند به آسمان و آن كس كه آن را برافراشت،
وَ الْأَرْضِ وَ ما طَحاها
6سوگند به زمين و آن كس كه آن را گسترد،
وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها
7سوگند به نَفْس و آن كس كه آن را درست كرد
فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها
8سپس پليدكارى و پرهيزگارىاش را به آن الهام كرد،
قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها
9كه هر كس آن را پاك گردانيد، قطعاً رستگار شد،
وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها
10و هر كه آلودهاش ساخت، قطعاً درباخت.
كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْواها
11[قوم] ثمود به سبب طغيان خود به تكذيب پرداختند.
إِذِ انْبَعَثَ أَشْقاها
12آن گاه كه شقىترينشان بر [پا] خاست.
فَقالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ ناقَةَ اللَّهِ وَ سُقْياها
13پس فرستاده خدا به آنان گفت: «زنهار! ماده شتر خدا و [نوبت] آبخوردنش را [حرمت نهيد]».
فَكَذَّبُوهُ فَعَقَرُوها فَدَمْدَمَ عَلَيْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوَّاها
14و [لى] دروغزنش خواندند و آن [ماده شتر] را پى كردند، و پروردگارشان به [سزاى] گناهشان بر سرشان عذاب آورد و آنان را با خاك يكسان كرد.
وَ لا يَخافُ عُقْباها
15و از پيامدِ كار خويش، بيمى به خود راه نداد.